|
!!مــوجــودات ِ غــریبـی هـستیـم ! نـه طاقــت ِ دروغ را داریـــم … و نــه تحــمّل ِ حـقــیــقت را ♥ .♀.•° Good Time♥ .♀.•° |
|||
|
سه شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, :: 20:43 :: نويسنده : sahra
عاشق هم شدی……. مثل زلیخا سمج باش……. . . . دوست داشتن یک نوع باوره ؛ . . . خریدار ندارد … . . . قلب کال من در فصل دست های تو می رسد….. . . . نمیگذارم … سرگذشت زندگانیم … سرگذشت درگذشت آرزوهایم باشد … . . . دریا برای مرغابی تفریحی بیش نیست امابرای ماهی زندگیست پس برای اونی که عاشقته ماهی باش نه مرغابی . . . آدمی که منتظر است هیچ نشانه ای ندارد! هیچ نشانه ی خاصی…. “فقط با هر صدایی برمیگردد” . . . جریان چیست!هیچگاه پیدا نمیشود،جسد آنانی که ادعا دارند برایمان میمیرند!!” . . . دست گرم توشفای . . . درد من دیدار توست دل فقط بیمارتوست شادی و عشق و امید هدیه چشمان توست. . . . خواستم هرچه را که بـــــوی تو میداد بســوزانم ؛ جــانم آتـــش گــــرفــــت ! . . . شکستنی رفع بلاست..اما…باور نمی کند دلم . . . دیروز به جرم بالا رفتن از قلبت دستگیر شدم ! . . . کارمان به جایی رسیده که طوری باید دلتنگ شویم که به کسی برنخورد ! . . . نویسنده ها”سیگار”مى کشند/شاعرها”هجران”/ . . . عربیم خوب نیس ولی”أنت فی قلبی” . . . اگه خیلی کم سراغت میگیرم منو ببخش چون بلیط سرزمین فرشته ها گرونه. . . . هر نگاه بستگی به احساسی که درآن نهفته است , سنگینی خاص خودش را دارد و نگاهی که گرمای عشق در آن نهفته باشد , بدون انکه احساس کنی , تنت را می سوزاند . . . . . . سهراب گفتی:چشمها را باید شست……شستم ولی !. . . . بودن آنهایی که بودنشان را میخواهیم زمین را زیباتر میکند!! ”همیشه باش” . . . عاشق شب خلوت از پی پی گم را . . . جایگاه همیشگی تو در قلب منه اگه صدف قلبم لایق مروارید وجودت باشد…… . . . تصویر چشمان تو در رویاها کشیدم ، باغ گلی از جنس مریم ها کشیدم ، تو گم شدی در جاده های ساکت دور ، من اما به دنبال نفس هایت دویدم . . . . شاید با هم بودن به سختی تکرار شود اما به یاد هم بودن را هر لحضه می توان تکرار کرد . . . شیشه ای می شکند… یک نفر می پرسد…چرا شیشه شکست؟ مادر می گوید…شاید این رفع بلاست. یک نفر زمزمه کرد…باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد. شیشه ی پنجره را زود شکست. کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرور شکست، عابری خنده کنان می آمد… تکه ای از آن را برمی داشت مرهمی بر دل تنگم می شد… اما امشب دیدم… هیچ کس هیچ نگفت غصه ام را نشنید… از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟دل من سخت شکست اما، هیچ کس هیچ نگفت و نپرسید چرا . . . پزشکى قانونى مى گفت: یخ زده… مگر امکانش بود؟! نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ  آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها 
نويسندگان
|
|||
 |
تبادل
لینک هوشمند
