نقاشی 3 بعدی کف یک خیابون !!
تو اتوبان مشهد-باغچه داشتم ماشين رو با 180 تا گاز ميدادم...يه دفعه خوردم به کمين پليس... تابلو زد که بزن کنار و دلم ريخت تو شکمم..آخه شنيده بودم بيشتر از 140 ميبرن پارکينگ..از تو آينه ديدم افسره داره مياد.. به خانمم گفتم حالا چکار کنيم... گفت: يه جوري سر ته شو هم بيار..حالا بعد عمري اومديم مسافرت.به سرم زد اداي کرولال ها رو در بيارم... شيشه رو دادم پايين..افسر:آقا چه خبره؟؟کجا با اين عجله؟
من:اووممممم.مممم.. موم...اووممم
افسر:شما معلول هستين؟
من:با اشاره گفتم...اوممم... مي شنوم ولي نمي تونم حرف بزنم
افسره ديدم دلش سوخت...گفت مي دونيد الان جريمتون 100 هزار تومنه و بايد هم برين پارکينگ؟
من:اوووومممممم .مممو اوم.(يعني جون ما ببخشيد..به من رحم کنيد..حواسم نبود) افسر:خب براتون 14000 تومن مي نويسم...ولي خواهش ميکنم بيشتر دقت کنيد...
در تمام اين مدت خانمم از زور خنده شالشو انداخته بود رو صورتش و داشت به زور مي خنديد..در اين حين ..پسر 3 سالم هي داشت به اين پخش سي دي ور مي رفت و اعصابم رو خورد کرده بود..
افسره همينجور که داشت جريمه رو مي نوشت..يه دفعه زدم پشت دست بچم و گفتم: بشين ديگه پدر سگ ! ديگه روم نشد تو چشم افسره نگاه کنم.. گفت: عجب...لطفا تشريف بيارين پايين...
هرچي گفتم: سرکار ببخشيد... مي خواستم خستگي تون در بره...فکر نمي کردم باور کنيد.. فايده نداشت منو برد پيش سرهنگه داخل ماشين و اونم کلي خنديد... خلاصه بعد کلي التماس برام 100000 تومن جريمه نوشت ولي بخاطر اينکه خستگي شون رفع شده بود نذاشت برم پارکينگ..در هر حال فکر کنم آه دل پسرم منو گرفت..وگرنه منو اونقدر جريمه نمي کرد..
بقول اون لاک پشته: لعنت بر دهاني که بي موقع باز شود...
تو سالن امتحانات بودیم که یهو برق رفت سالن هم پنجره نداشت.
کلا سالنو تاریکی مطلق برداشت.
منم یکی از سوالارو بلد نبودم به نفر جلوییم گفتم:
سوال فلان چی میشه این هی میگفت من نمیفهمیدم.
گفتم: ولش کن بذار از بغلیم بپرسم.
هیچ جارو هم نمیدیدم.
گفتم :علی این سواله چی میشه.
جواب نداد.
گفتم: علی داداش این سواله جوابش چی میشه.
بازم سکوت.
چند بار صدا کردم دیدم جواب نمیده.
گفتم :علی مُردی؟؟؟؟
گفت نه زنده م فقط استاد بالای سرمه نمیتونم جواب بدم :))))
رفته بودم امتحان تو شهري براي گواهينامه...اولش افسره اومد خودي نشون بده...گفت:همه تون جمع شين...من اينجا با هيچکي تعارف ندارم... هيچکس رو هم الکي قبول نمي کنم چون بعدا دربرابر جون شما مسئولم... هفته قبل رفته بودم سر صحنه تصادف براي کارشناسي...راننده مي خواسته تراک آهنگ سي دي رو عوض کنه و خودش و همه خانوادش رفتن تو دره و ماشين منفجر شد..فقط تيکه هاي بدنشون رو بايد جمع مي کردي..هيچي ازشون نمونده بود
منم اومدم مثلا خودشيريني کنم بگم خيلي حواسم به سخنراني شماست.. گفتم: ببخشيد سرکار اگه همشون که درجا مردن اونوقت جنابعالي از کجا فهميديد مي خواسته تراک عوض کنه.......يعني جمعيت منفجر شد از خنده
گفت: تو بيا بيرون.. کارتکست ام بيار... يه خطي روش کشيد گفت تا 3 ماه ديگه اينجا نبينمت...
بچه ها به نظر شما مگه من چکار کردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از قول یک دوست:
با بابام رفتیم سونا، مایوش رفت بالا دیدم جای یک زخم دایره ای رو پاشه...
- این چیه بابا؟!
- دهنت قرصه؟!
- ها؟! بله! خیالت جمع!
- با مامانت تازه نامزد کرده بودیم، طرف لاله زار با حبیب و جعغر نفری سه چارتا پنج سیری عرق زده بودیم، داشتم سیگار می کشیدم، نمی دونم این بابای بیکار مادرت از کجا پیداش شد، سیگارو کردم تو جیبم و دیدم داره میاد طرفمون همونجا اینقد فشارش دادم به تنم که خاموش شد!
- ایول به این عشق! به خاطر مامان دردشو تحمل کردی!
- نه بابا تو مستی خریت کردم!
- حالا بعدش مامان چه حالی شده وقتی بهش گفتی به خاطرش این کارو کردی!
- نگفتم که! مگه مغزمو خر گاز زده؟! تو به کی رفتی یابو؟!
- یعنی نپرسید اون جای سوختگی تابلو چیه؟!
- چرا! گفتم جای گلوله ست! گفتم چریک فدایی بودم، ساواکی ها با تیر زدنم، ولی فرار کردم!!!
------
مارو بگو سی سال فک میکردیم بابامون مبارزات سیاسی مسلحانه داشته و به داشتن یک پدر جیمز باند افتخار می کردیم!
چرخاش سالمن :o در آینده باید طوری بسازیم چرخاشم له شه :)
قیافه مربی وقتی میگه دنده رو اشتباه نگیری :))
آدم فروشه بالای در دستشوییه :D
زمان ما تصاویر مستهجن اینقدر با کیفیت نبود، لامصب ما به عکس اون خانمه روی صابون لوکس راضی بودیم!!! :)))))))))
ديشب تو يه رستوران بوديم اينجا (آلمان) كه ١٠ تامون طرفدار ايتاليا بوديم ، ٢٠٠ تا طرفدار آلمان
بازي كه تموم شد تا يك ساعت ما همونجا ميرقصيديم و اونها نگاه ميكردن و سيگار ميكشيدن و آبجو ميخوردن
بعد از يك ساعت هم بدون كوچكترين اتفاقي همه رفتيم خونه
حالا يك سال با شوهر خاله ام يه بازي استقلال-پرسپوليس ديديم ، ٥ سال با هم حرف نميزدم
رونوشت به : سفير ايران در برزيل
(مردك تفاوت فرهنگي اينه ، نه اون)
قلیون اربابی تبریز
وسطش سماور داره، یک متر و 20 سانت هم قدشه
اسلحه سرد خانما :D
با اینا همه کار میکنن نوشابه باز میکنن چاقو :))))
خلاصه آچار فرانسه در خانه
ت در ادارات دولتی با استفاده از بو و عطر
یه نفر با چشما و گوشای کاملا بسته در اداره های دولتی فقط از روی بو و رایحه موجود در فضا میتونه ساعت رو حدس بزنه !
بوی دهن : 8 الی 9 صبح
بوی نون و خیار : 9 تا 10
بوی عرق : 10 تا 12
بوی جوراب : 12 تا 1
بوی میکس عرق ، جوراب ، گلاب : نماز ظهر
بوی نهار : 1 تا 2
بوی آروغ و *س و **ز : 2 الی 3 بعدازظهر
در حاشیه جام ملت های اروپا
از تماشاگران بیفرهنگ و غيربيدار اسلامی خارجی تقاضامنديم اخلاق اسلامی رو رعايت كنند تا ما مجبور نشيم ۱۲۰ بار صحنه گل رو ببينيم !
در آینـــــــــده ای نه چندان دور !
با این روند روزافزون گرانی، در سالهای آینده مواد غذایی را فقط در موزه ها خواهیم دید:
- بابا جان اون چیه اونجاست؟
- اون سوسیسه پسرم
- کی نسلش منغرض شده؟
- الان حدود سی سالی می شه .... اونو می زاشتن لای یه چیزی به اسم نون که تو نمایشگاه بهت نشون دادم، بعد می خوردن ... !!
اين مرد کوچک نان آور خانه است ...
پسرک مقنعه اش را در مي آورد و با لحني جدي مي گويد: زماني که يک دختر هستم مردم براي آکاردئون زدنم بيشتر پول مي دهند !
وای
این قافله ی عمر عجب میگذرد...
جنگ تموم شده ولی این مـــــــــــــــــــرد و خیلیای دیگه هنوز دارن میجنگن ، به امید سلامتیشون
خسرو شکیبایی می گفت:
بعضی وقت ها یکی طوری می سوزونتت
که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن،
بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت میکنه
که هزار نفر نمیتونن روشنت کنن.
زمانه ایست که خیلی چیزها آنطوری که بود یا باید باشد نیست.
(روحت شاد عمو خسرو)
نظرات شما عزیزان: