!!مــوجــودات ِ غــریبـی هـستیـم ! نـه طاقــت ِ دروغ را داریـــم … و نــه تحــمّل ِ حـقــیــقت را ♥ .♀.•° Good Time♥ .♀.•° |
|||
یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 19:33 :: نويسنده : sahra
دختر: خوابی؟؟؟ شنبه 10 تير 1391برچسب:, :: 20:8 :: نويسنده : sahra
فرق من و تو گفتي عاشقمي گفتم دوستت دارم گفتي اگه يه روز نبينمت ميميرم گفتم من فقط ناراحت ميشم گفتي من به جز تو به كسي فكر نميكنم گفتم اتفاقا من به خيلي ها فكر ميكنم گفتي تا ابد تو قلب مني گفتم فعلا تو قلبم جا داري گفتي اگه بري با يكي ديگه من خودمو ميكشم گفتم اما اگه تو بري با يكي ديگه من فقط دلمميخواد طرفو خفه كنم گفتم..........گفتي............. حالا فكر كردي فرق ما اين هاست؟نه! فرق ما اينه كه:تو دروغ گفتي من راستشو. شنبه 10 تير 1391برچسب:, :: 19:42 :: نويسنده : sahra
از يك ديوانه ميپرسن چرا ديوانه شدي؟ ميگه:من يه زني گرفتم كه يه دختره 18 ساله داشت دختر زنم با بابام ازدواج كرد در نتيجه زن من مادر زن پدر شوهرش شد از طرفي دختر زن من كه زن بابام بودپسري به دنيا اورد كه ميشد برادر من و نوه ي زنم پس نوه ي منم ميشد در نتيجه من پدر بزرگ برادر ناتني خودم بودم چند روز بعد زن من پسري به دنيا اورد كه زن پدرم خواهرناتني پسرم و مادر بزرگ او ميشد در نتيجه پسرم برادر مادر بزرگ خودش بود از طرفي چون مادر فعلي من يعني دختر زنم خواهر پسرم بود در نتيجه من خواهرزاده ي پسرم بودم درباره وبلاگ آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|